مقاله (پایان نامه) : بررسی رابطهی سرمایهی اجتماعی و میزان گرایش
مقاله (پایان نامه) : بررسی رابطهی سرمایهی اجتماعی و میزان گرایش به ارتکاب جرم
گروهی که بر اساس اعتماد متقابل به یکدیگر، از اطلاعات، هنجارها و ارزشهای یکسانی در تبادلاتشان استفاده میکنند، نقش زیادی در تسهیل فرایندها و کاهش هزینههای مربوط به اینگونه تبادلات دارند. شبکهی اعتماد میتواند بین افراد یک گروه و یا بین گروهها و سازمانهای مختلف به وجود آید.
2-2-2-1- اعتماد اجتماعی[1]
اعتماد نوعی تعامل فردی است که در تعاملات و روابط اجتماعی از نوع افقی نمود پیدا میکند. ایجاد اعتماد در روابط اجتماعی ناشی از دوستیها و شناخت افراد از تعامل یکدیگر است و این یعنی انتظار عمل صادقانه از طرف مقابل این اعتماد نتیجه تعاملات اجتماعی موجود در گروهها، انجمنها و فعالیتهای اجتماعی است. اگر این اعتماد از حد فردی به سطح اجتماعی انتقال یابد، به عنوان یک سرمایهی با ارزش تلقی میشود از آنجا که مهمترین سازهی سرمایهی اجتماعی، اعتماد اجتماعی است بد نیست بیشتر به این مفهوم بپردازیم.
2-2-2-1-1- انواع اعتماد
اعتماد بنیادی[2]: اعتماد بنیادی نگرشی است که قرد نسبت به خود و دنیای پیرامون خود و موجب تقویت این احساس میشود که افراد و امور دنیا قابل اعتماد و دارای ثبات و استمرار هستند (گیدنز،1387،23).اریکسون معتقد است این اعتماد محصول فرایندههای دوره نوزادی است. اگر دیگران نیازهای اصلی مادی و عاطفی نوزاد را تامین کنند، حس اعتماد در کودک به وجود میآید، اما عدم تامین این نیازها، سبب میشود نوعی بی اعتمادی نسبت به جهان، به ویژه در روابط شخصی به وجود آید (جرالد[3]،1996، 100).
اعتماد میان فردی: این اعتماد حاصل روابط مستقیم و چهره به چهره میان اعضاء جامعه است. زنو مپکا در توضع این نوع اعتماد اضهار میدارد: باریکترین شعاع اعتماد در بین اعضای خانواده که فضایی مملو از صمیت و نزدیکی بر آن حاکم است. این اعتماد معطوف به افرادی است که آنها را به اسم میشناسیم و با آنها به عنوان دوست، همسایه، همکار و شریک تجاری رابطه چهره به چهره داریم (زتومپک[4]، 1999، 42).
با توجه به این که صمیمیت و نزدیکی از مشخصههای مهم اعتماد میان فردی در جوامع سنتی است، در چنین جوامعی خطوط مشخصی بین خودی و بیگانه وجود دارد، بنابراین دایره اعتماد محدود به کسانی است که به یک جمع خاص تعلق دارند. با تغییر جوامع از سنتی به مدرن، وضعیت گذشته متحول شده است. در اثر این تحول دامنه اعتماد از محدوده دوستان و آشنایان فراتر رفته و شکل دیگری از اعتماد تحت عنوان عام یا تعمیم یافته به وجود آمده است.
اعتماد تعمیم یافته یا عام: این نوع اعتماد در سطحی گستردهتر از حانواده، دوستان و آشنایان قرار میگیرد. زتو مپکا معتقد است هدف یا جهت گیری اعتماد، ممکن است معطوف به جنسیت (من به زنها اعتماد دارم، اما به مردها اعتماد ندارم)، سن(من به افراد میانسال اعتماد دارم و با افراد جوان اعتماد ندارم)، نژاد (من به سفید پوست اعتماد دارم و به سیاه پوست اعتماد ندارم)، قومیت (من به ترکها اعتماد دارم و به فرانسویها اعتماد ندارم) و مذهب (من به مسیحیها اعتماد دارم، ولی به یهودیها اعتماد ندارم) باشد (همان، 42).
اعتماد به نظام یا سیستم: در جامعه مدرن الزاما دو سوی فرایند ارتباط را ارتباط گران انسانی تشکیل نمی دهند، بلکه انسان گاهی با کنشگران غیره غردی ارتباط برقرار میکنند. به این ترتیب شکل دیگری از ارتباط مطرح میشود که متوجه یاختارهای غیره شخصی است. در این مورد دو نوع اعتماد مدنی و اعتماد نهادی اشاره شده است. اعتماد نهادی به به نهادهای رسمی دولتی و اعتماد مدنی به نظامهای تخصصی مربوط است (استین[5]، 2001، 25-26).
گیدنز از نظریه پردازانی است گه این نوع اعتماد را بیشتر مورد توجه قرار داده است. از نظر او این نوع اعتماد معادل اعتماد به نظامهای انتزاعی است، یعنی به طور عمده نهاهای تخصصی است که یکی از نیروهای مدرنیته محسوب میشود. اعتماد به نظام، در واقع اعتماد به این امر است که ساختارهای غیره شخصی این امکان را برای شخص فراهم میآورند که او آینده موفقیت آمیزی را برای خود پیش بینی کند(گیدنز، 1383، 47).
به استثناء اعتماد بنیادی که بیشتر جنبه روانشناختی دارد و از چارچوب این مطالعه کنار گذاشته میشود، از سه نوع اعتماد میان فردی، تعمیم یافته و نهادی، اغلب به عنوان انواع مختلف اعتماد اجتماعی یاد میشود.
2-2-2- انسجام اجتماعی[6]
انسجام نیز به معنای توافق جمعی بین اعضا و تعاملگران یک جامعه است که این توافق حتی در بین خرده فرهنگها نیز در استفاده از حقوق شرعی افراد باید وجود داشته باشد.
2-2-3- جامعهی مدنی
جامعهی مدنی حوزهایی از اجتماع است که در کنار نظام اداری دولت و اقتصاد قرار میگیرد، یا به تعبیری واسط بین بخش بازار و بخش حکومتی است.
2-2-4- مشارکت اجتماعی[7]
مشارکت فرایندی است که در آن همهی افراد متعامل در اختیارات سهیم، از فرصتها و قدرتها بهرهمند میشوند و در نظارت بر روند رسیدن به اهداف مشترک دخیلند و به طور کلی در قاعده هرم قرار دارند. این سه مؤلفهی سرمایهی اجتماعی، یعنی اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی و مشارکت اجتماعی، همگی در یک رابطهی متعامل با همدیگر قرار دارند.
2-2-5- ماهیت و منشاء سرمایهی اجتماعی
سرمایهی اجتماعی را بایستی بر حسب هنجارها، شبکهها یا نتایج یعنی امکانات و منابع جمعی داوطلبانه درک و تعریف نمود. بدون شک این سه عنصر در جهان واقعی کاملا به هم مرتبط هستند، اما ترکیب آنها با یکدیگر یا گنجاندن دو یا سه عنصر در تعریفی مشابه منجر به آشفتگی مفهومی شده و فرضیات نامعتبری را ایجاد میکند و احتمالاً موجب مغشوش شدن قضایای تجربی میگردد.
[1] . social Trust
[2] . Basic Trust
[3] . Gerald
[4] . Sztompk
[5] . Stine
[6] . social association
[7] . Social Communion
متن کامل :